صفحه 2 از 3 123
نمایش نتایج: از 51 به 100 از 106

موضوع: مشکلات عشق دانشجویی

8892
  1. بالا | پست 51

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19218
    نوشته ها
    63
    تشکـر
    0
    تشکر شده 42 بار در 29 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سلام

    وقتی ک ی دختربا غرورش بهت التماس میکنه ک تنهام نذار که بخداجبران میکنم ک اگه ی خطای کوچیک ازمن دیدی منو بکش
    فقط یک بار بهم اعتمادکن
    اما با رحمی تمام غرورشو میشکنید فقط میگید نمیتونم میدونید چ بلایی سر روح وروان من زهرا یا امثال ما میاد؟
    مردونگی به خیلی چیزای دیگه اس ب خیلی چیزا

  2. بالا | پست 52

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6769
    نوشته ها
    517
    تشکـر
    631
    تشکر شده 706 بار در 360 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : سلام

    نقل قول نوشته اصلی توسط sanaz23 نمایش پست ها
    غیرت به این نیست که خطای عشقت از رو سادگیش واستون بشه طناب دار
    غیرت اونجاس ک نذارید عشقتون درد بکشه نذاره ب خاطر حماقتش سادگیش زجه بزنه هزار بار بگه غلط کردم
    میفهمید اشک ریختن ی دختر توحمام یعنی چی؟
    میفهمید بی کس وکار کردن ی دختری ک میشیدهمه دنیاش یعنی چی؟
    اخه چراشماپسرا انقدر بی رحمید
    من خاطره ای رو که با عشقم براتون نوشتمو خیلی وخت بود که فراموش کردم


    برای اینکه کمکتون کنم مجبور شدم دوباره یادم بیارم و بنویسم ،


    حرفاتون همش درست ، دیگه بیتر از این گریه ام نندازین چون خودم تجربه کردم و داغش به دلم مونده دارم درکتون میکنم با تک تک سلولام

    ولی حق بدین به پسری که نجیب بوده و داشتن زنی مثل خودشو حقش میدونه


    نمی دونم من شاید بعد از 3 سال نظرم عوض شده باشه ، اگ باز پیش بیاد شاید زهرا رو ببخشم


    چون عشق ارزشش بیشتر از این دلخوریاست

    آرزو میکنم اسماعیل شمام زودتر نظرش عوض بشه ،
    امضای ایشان
    خداحافظ همه ، حلالم كنين

  3. بالا | پست 53

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19218
    نوشته ها
    63
    تشکـر
    0
    تشکر شده 42 بار در 29 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سلام

    انقدر داغونم ک دارم دق میکنم
    یه دختری که یک بار بخاطر اشتباه محضش خطایی رو مرتکب میشه نجابتشو ازدست نمیده ک میگید میخاستم مثل خودم نجیب باشه
    توروخدا اینو تو ذهنتون ببرین
    دختری ک از رو سادگی وصداقتش میاد کل داستان زندگیشو ب عشقش میگه ک اون تنهاش نذاره ک چیز پنهانی نداشته باشه
    اما اون پسر به جای درک کردن ترک میکنه ومیگه ی دختر نجیب حق منه
    شما ازکجا میدونی با دختری ک میخای ازدواج کنی گذشتش پاک باشه یاخطایی نکرده باشه ؟
    آقابهرام عشق خیلی عمیق ومقدسه توش خودخواهی نیست اما متاسفانه شماپسرا بیشترب خودتون وزندگیتون فکر میکنید تا عشق
    فرقی ک بین دخترا وپسرا هست اینه ک
    عشق واسه ی دخترمیشه همه زندگیش اما واسه ی پسرمیشه بخشی از زندگیش

  4. بالا | پست 54

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : سلام

    نقل قول نوشته اصلی توسط sanaz23 نمایش پست ها
    مرجع من مکارم شیرازی بود گفته بود تو محرم موقت اذن پدر بنابر احتیاط واجب است ک میتونی تواین مورد ب کسی ک اذن پدر رو شرط نمیدونه رجوع کنید ک یکی از مراجع یادم نیست فامیلیشون چی بود اون اذن پدر رو شرط نمیدونس برای دختری ک خوب وبدو تشخیص میده
    من ب خودم بد کردم خدایا منو ببخش اشتباه کردم بچه ها خدامنو میبخشه مگه نه؟
    ببخشید اما قصد ناراحت کردن شما رو ندارم
    اما از نظر شرعی شما محرم نبودید ، فقط یکجوری دلداری دارین به خودتون میدین و کارتون رو توجیح میکنید

    اجازه پدر برای دختر باکره لازمه ، حتی اگه مرجع تلقید تون مکارم شیرازی باشه

    در صورتی که شما به پدرتون خبر داده باشین و ایشون نیان برای اجازه عقد و یا کله شقی و ... پیش بیاد ، اونوقت چند نفر بزرگتر میتونن شاهد عقد باشن وعقد کنید
    اما این عقد که شما بین خودتون و این آقا خوندین فقط یکجوری به خودتون دروغ گفتین تا دلتون رو خوش کرده باشین

    شما هیچ وقت محرم همدیگه نبودید ......




    خودم حتی تابحال با دختری وارد رابطه عاطفی نشدم ، چه برسه که بهش دست داده باشم
    خودم خاظرم یک اشتباه گذشته فرد مقابل رو ازش بگذرم ، و میپذیرفتم که باهاش ازدواج کنم

    اما کار شما از یک اشتباه فراتر رفته بوده

  5. بالا | پست 55

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16452
    نوشته ها
    202
    تشکـر
    220
    تشکر شده 173 بار در 110 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سلام

    اصلا چرا به پسره گفتی که 5 سالگی فلانت کردن؟
    خدایا ملت چشونه :دی
    ویرایش توسط Dark Knight : 07-17-2015 در ساعت 01:45 AM

  6. بالا | پست 56

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,742 بار در 6,990 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : سلام

    نقل قول نوشته اصلی توسط bahram.a نمایش پست ها
    سلام ، بزار اولش دوتا چیزو بهت بگم که اگه نظر منو بخوای منم مثل اسماعیل فکر میکنم ینی عمرن بتونم قبول کنم

    که زن آینده ی من قبلن تو بغل یکی دیگه آروم میگرفته ، این برای من ینی فاجعه ینی مرگ ینی بدترین عذاب

    دوم اینکه نمیدونم شما دخترا چرا قدر خودتونو نمیدونین شما به چشم بیشتر پسرا چیزی در حد قدیسه و بالاتر هستین

    ینی هستن پسرایی که بخاطر یه دختر پاک حاضرن جونشونم فدا کنن

    بزار منم داستان خودمو برات تعریف کنم ، اما کوتاه میگم تو دوران دانشگاه عاشق هم کلاسیم شده بودم

    براش می مردم همونی بود که میخواستم ، شده بود همه ی زندگیم همه ی دنیام نفسم بود ، روش تعصب داشتم


    عزیز دلم بود ، یه کلام میگفت بمیر بدون اینکه حرفی بزنم می مردم ، همه چی خوب بود عاشق هم بودیم هدفم ازدواج بود

    قرار بود دیگه ترم آخر که جشن ازدواج دانشجویی بگیرن ازدواج کنیم ،خلاصه اش میکنم...........


    ترم پنجم بود قرار بود هر کدوم یکی از کتابهایی رو که استادمون گفته بود ترجمه کنیم ، تا وختی خوابگاه بود بهش تو ترجمه کمک میکردم

    اما یه روز ، فقط یه تماس بی موقع فقط دوتا جمله کل زندگیمونو به هم ریخت ، خودش زنگ زده بود

    خودش گفت ، گفت که نتونستم ترجمه کنم دادم دارالترجمه برام ترجمه کنن

    گفتم خب نتیجه اش ، با خنده گفت می دونی چقد پولش میشه گفتم چقد؟ گفتم هرچی میشه بگو من هستم (اون موقع چون کار نمیکردم

    وضعم مثل الان نبود) اما بازم هر جور بود پولشو جور میکرددم


    گفت زیاد میشه ولی نه بیخیالش شو ، گفتم ینی چی ، باز با خنده گفت می دونی مغازه دار بهم چی گفت؟ گفتم چی گفت


    گفت میتونم براتون رایگان هم ترجمه کنم ، (اینارو که میگفت یواش یواش داشت دلم شور میزد ، انگار داشتن آب یخ میریختن رو سرم

    دستام سرد شده بود واااااااااااااای خدا الانم دارم دیوونه میشم ) بازم گفتم خب ینی چی؟ گفت هیچی بیخیال ، الان که ترجمه شده

    انگار بهم الهام شده بود یه چیزی هست ، محکم سرش داد زدم گفت چی شده زهرا (قلبم داشت میترکید )

    اولش تعجب کرد که چرا داری داد میزنی، گفتم به قرآن پا میشم میام شهرتون تا نفهمم چی شده دست از سرت بر نمیدارم

    اولش خیلی سعی کرد مقاومت کنه ، منم ول کنش نبودم ، گفتم برای آخرین بار میگم ، معنیه اینی که گفت میتونه رایگان ترجمه کنه


    یعنی چی؟ بعد کلی اصرار زهرا زد زیر گریه ، من از اون بدتر ( به خدا الانم داره اشکم میریزه ) زدم زیر گریه ، گفتم میگی چی شده یا نه؟

    هق هقاش هنوز تو گوشمه ، بازم نگفت همش داشت میگفت غلط کردم ، نخواستم تو زحمت بیوفتی ، روم نشد بهت هزینه شو بگم...


    گفتم زهرا اینارو ولش کن ، پس بگو ....پس بگو خاک بر سرم شده بگو بهرام خیلی وخته مردی خبر نداری

    زهرا بگو چیکارت کرده ، زمین و زمانو قسم داد که نه ، مرگ پدرو مادرش ، بخدا به پیغمبر که فقط شمارمو خواسته وازم خواست که

    باهاش رابطه داشته باشم که منم قبول نکردم

    اما زهرا دروغ میگفت اون پسره آشناش بود وواسه همین رفته بود سراغش قبل از دانشگاه باهم دوست بودن ( خیلی زیاد شد)

    بعدش فهمیدم زهرا رابطه ی کامل باهاش نداشته اما.....


    ساناز خانوم یه ماه فقط شبو روزم گریه بود ، چشام کور شده بود انقد گریه کرده بودم ، تا آخر اون ترم هر روز کارم گریه بود ،

    نمیتونستم باور کنم ، زهرایی که همه ی عشقم بود ، شب روزم شده بود اصرار کردن که راستشو بگو ، برام غیرقابل باور بود.

    با چشمای قرمز میرفتم دانشگاه ، زهرا رو هر روز میبردم پارک جلوش میشستم فقط گریه میکردم

    هرکاری میکردم دلم بهش گرم نمیشد هرچی اون قسم میخورد اما من دلم قرص نمیشد

    هر روز باهاش میرفتم بیرون هیچی حرف نمیزدم به جز اینکه جزئیات اون ماجرا رو ازش میپرسیدم ، باز هر چی میگفت کار خاصی نکردن

    اما دلم با حرفاش گرم نمیشد

    زهرا هم بیچاره مثل بید میلرزید از ترسش همه ی ماجرارو از اولش توضیح میداد صد بار ازش اعتراف گرفتم هزار بار جزئیاتشو پرسیدم

    اما من هیچ وقت نتونستم دیگه زهرارو به قلبم راه بدم نتونسم دوباره قبولش کنم ،

    برام غیر قابل تحمل بود که حتا بهش دست بزنم ، همش فکر میکردم که دیگه مال اون پسره شده ، به خودم میگفتم چطور با زهرا ازدواج کنم

    اون که یه بار طعم آغوش یه مردو چشیده ، اون چطور تونسته خودشو به این راحتی بفروشه ، زهرایی که به چشم من فرشته ای بیش نبود

    زهرایی که که عاشق صداش بودم ، عاشق راه فتنش بودم ، زهرایی که تو کلاس همش حواسم از درس پرت بود همش دوست داشتم نگاش کنم

    زهرای که.....
    هیچ وقت نگفته بودی
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  7. کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 57

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19218
    نوشته ها
    63
    تشکـر
    0
    تشکر شده 42 بار در 29 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سلام

    آقارضا من خطااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا اااا کردم
    من گنااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا اااااااااااااااااااه کردم
    خدایااااااااااااااااااااا اااا تو خودت منو ببخش

  9. بالا | پست 58

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19218
    نوشته ها
    63
    تشکـر
    0
    تشکر شده 42 بار در 29 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سلام

    اون پسرعمومی کثیف عوضیم وقتی پنج سالم بود ورفته بودم خونشون مامانم سبزی داده بود براشون ببرم منو برد توحیاط خونشون وبه بهانه خاله بازی افتاد روم وهمه لباسامو درآورد البته چ لباسی بچه پنج ساله ک فقط ی تی شرت شلوار پوشیده بودم
    فقط یادمه داشتم ازشدت گریه کبودمیشدم چون جلو دهنمو گرفته بود
    دیگه هیچی یادم نمیاد تاوقتی ک رفت داداش بزرگشو صداکنه بیادببینه من سالمم یانه
    وقتی فیلم هیس دخترها فریادنمیزنند رو دیدم میخاستم ازته دلم جیغ بزنم چون داستان من بود
    ک 18سال تودلم نگه داشتم ک میترسیدم بگم ک خون فامیلی ب پانشه
    لعنت ب پسرای نامرد
    لعنت ب این دنیای کثیف

  10. بالا | پست 59

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,742 بار در 6,990 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : سلام

    نقل قول نوشته اصلی توسط reza1 نمایش پست ها
    ببخشید اما قصد ناراحت کردن شما رو ندارم
    اما از نظر شرعی شما محرم نبودید ، فقط یکجوری دلداری دارین به خودتون میدین و کارتون رو توجیح میکنید

    اجازه پدر برای دختر باکره لازمه ، حتی اگه مرجع تلقید تون مکارم شیرازی باشه

    در صورتی که شما به پدرتون خبر داده باشین و ایشون نیان برای اجازه عقد و یا کله شقی و ... پیش بیاد ، اونوقت چند نفر بزرگتر میتونن شاهد عقد باشن وعقد کنید
    اما این عقد که شما بین خودتون و این آقا خوندین فقط یکجوری به خودتون دروغ گفتین تا دلتون رو خوش کرده باشین

    شما هیچ وقت محرم همدیگه نبودید ......




    خودم حتی تابحال با دختری وارد رابطه عاطفی نشدم ، چه برسه که بهش دست داده باشم
    خودم خاظرم یک اشتباه گذشته فرد مقابل رو ازش بگذرم ، و میپذیرفتم که باهاش ازدواج کنم

    اما کار شما از یک اشتباه فراتر رفته بوده


    رضا نمک رو زخمش نپاش دیگه ..ما که بهش گفتیم این محرمیت قبول نیست
    و بقیه حرفهات خوب نیست. دردش بیشتر میشه
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  11. بالا | پست 60

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19218
    نوشته ها
    63
    تشکـر
    0
    تشکر شده 42 بار در 29 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سلام

    کاش میمردم
    من نمیخاستم گناه کنم
    من نمیخاستم به اون رابطه کشیده بشم
    خدایااااااااااااااااااااا خودت منو ببخش
    خودت بهم فرصت بده
    خدایا خودت نجاتم بده

  12. بالا | پست 61

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19218
    نوشته ها
    63
    تشکـر
    0
    تشکر شده 42 بار در 29 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سلام

    بچه هاخیلی واسم دعا کنید خواهش میکنم
    همینطور برای آرامش عشقم
    من حالم خوب نیست میرم فردا دوباره میام
    به امید بهترین تقدیرا واسه همگیتون

  13. بالا | پست 62

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    15635
    نوشته ها
    147
    تشکـر
    61
    تشکر شده 283 بار در 121 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سلام

    اولا عقد موقت فقط یه سرپوش بوده برای رابطه ی شماچون چنین عقد موقتی نداریم
    بعد اگه هم عقد موقت داشتین اونم دو سال این رو یه اشتباه کوچیک نمیشه در نظر بگیرید
    خودتون رو گول نزنید 2 سال زمان کمی نیست حتی برای اشنایی هم باشه
    باید زیر نظر پدر و مادرتون بود
    باید عقدتون رسمی باشه همه بفهمند بعد بگید عقد کردم
    پس الان شما یه فرد مطلقه هستید دخترهم باشید مطلقه هستید
    یه لحظه فکر کنید منظورم رو میفهمید

    بعضی از دوستان هم که میگن گذشته ی هر کسی به خودش مربوطه
    دارید خودتون رو گول میزنیداین طور نیست این گذشته است که اینده رو میسازه
    وشخصیتی که الان داریدوقتی ادم یه گناهی میکنه دفعه اول شاید براش ناراحتی بیاره
    بعدا عادی میشه براش
    این پسرای الان مارو ببینید چند وقت یه بار کیس عوض میکنند چرا
    چون نمیتونند با یکی قانع بشن
    فکر میکنید وقتی ازدواج کنند می تونند متعهد باشند
    یا دخترای ما
    وقتی یه ادم تنوع طلب بشه میشه درمانش کرد فکر نکنم
    تا حالا چند تا پست خوندید اینجا که (همسر رو با بقیه دوست دختر یا پسرام مقایسه میکنم)
    این یعنی چی اینا میشه خیانت فکری
    بچه اینا چی از اب درمیاد وقتی فکرش با یک دیگه است امروز با این فردا با اون

    واقعا معذرت میخوام که این حرفا رو زدم چون خواستم حقیقت رو بدونید
    این حرفارو خودم به سختی نوشتم چون دلم راضی نبودا
    ادم اونقدر ناراحت میشه که

    شمارو به هیچ وجه با این افراد مقایسه نکردم چون که از نوشته هاتون معلومه چه ادم نجیبی هستید
    شما خبر نداشتید از باطن چنین حیوان صفتی و وابستگی باعثش شده
    حالا کاریه که شده شمام توبه کردید بدونید خدا تنهاتون نمیزاره
    یه مدت زمان بدید هم به خودتون هم به ایشون اگه برگشتند و تونستند قبولش کنند
    که امیدوارم که این طور بشه
    ولی اگه نشد بی خیال همه چی شما خداتون رو دارید کم چیزی نیست
    سعی کنید خودتون رو مشغول درس و کار کنید
    بسپارید به خدا خودش بهترین رو برای شما قرار میده
    زمان درمان همه درد است
    بازم معذرت میخوام
    ویرایش توسط khoshans : 07-17-2015 در ساعت 02:41 AM

  14. 4 کاربران زیر از khoshans بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 63

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : سلام

    نقل قول نوشته اصلی توسط sanaz23 نمایش پست ها
    آقارضا من خطااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا اااا کردم
    من گنااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا اااااااااااااااااااه کردم
    خدایااااااااااااااااااااا اااا تو خودت منو ببخش
    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    رضا نمک رو زخمش نپاش دیگه ..ما که بهش گفتیم این محرمیت قبول نیست
    و بقیه حرفهات خوب نیست. دردش بیشتر میشه
    من قصد نمک پاشیدن رو زخم کسی رو ندارم
    اما ترحم بیجا من منفعتی توش نیست
    میخواستم حد اقل شخصی باشم که صادقانه بهشون بگم کارشون بیشتر از یک اشتباه بوده و آدم وقتی یک اشتباه انجام میده اول اونو میپذیره تا تکرارش نکنه ، نه اینکه توجیهش کنه ، کاری به گناه بودن ندارم ، شاید من از شما گناه کار تر باشم .
    و نمیشه با اسم عشق و دوست داشتن هر کاری کرد چه پسر چه دختر ، تبعیضی هم نداریم

    اینجا ایرانه ، نمیدونم فرهنگ تون چجوریه اما رابطه قبل ازدواج چه دوستی و... درست نیست و اثر خوبی برای آینده نداره
    حتی خودتون جزو اون دسته ای هستین که دوست ندارین همسرتون در گذشتش با کس دیگه ای رابطه داشته باشه، ربطی به تعهد نداره .

    خدا هم بخشنده و مهربانه ، هرکس که توبه واقعی کنه میبخشه ناراحت نباشید . فقط حق بنده ها رو نمیبخشه که شما هیچ گناهی در حق کسی نکردین . فقط اونای که زندگی شما رو خراب کردن بخشیده نمیشن .

  16. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 64

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8109
    نوشته ها
    1,999
    تشکـر
    2,867
    تشکر شده 3,828 بار در 1,232 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : سلام

    سلام
    به گزارش جوان پارسی، امان الله قرائی مقدم با اشاره به نتایج تحقیق بر روی پسرانی که قبل از ازدواج رابطه جنسی با دوست دختر خود داشتند، اظهار داشت: در این تحقیق ۵۰ پسری که در دوران تجرد رابطه جنسی داشتند،‌بررسی شدند.

    نکته جالب در تحقیق این بود که آنها اعلام کردند به هیچ عنوان حاضر نیستند با دختری که رابطه جنسی با او داشتند ازدواج کنند.

    وی افزود: این پسران عنوان کردند دختری که با آنها ارتباط جنسی برقرار کرده به راحتی می‌تواند پس از ازدواج به همسر خود خیانت کند و مخفیانه از همسر با فرد دیگری رابطه جنسی داشته باشد.
    اولش که خوندم سایت کند بود رفت رو اعصابم رفتم گفتم اخر شب بیام بلکه خوب شود
    شما یه اشتباهیو رو کردین وبایدتاوان اون اشتباهو بدین ولی وقتی از ته دل ناراحتید که ای وای چرا کردم خدا میبخشه
    خدا گفته همه گناهاتونو میبخشم ولی حقو الناسو خیر
    همونطور که گفتید به خدا توکل کنید بهش نزدیکتر بشید وخودتونو رو با اهدافی که دارین پیش ببرید وسرگرمم کنید وسعی کنید دیگه به گذشته فکر نکنید چون باز نخواهد گشت فقط روحو روانتون عذاب میده و اسماعیلم حق داشته که اون حرفو گفته وبنظرم بیشتر اینجور روابط که بارها گفته شده درست نیست دختران مقصرنن
    اگه توبه کردی ومیخای ادم دیگه ای بشی پس سعیتو تا اخر بکن واینکه سرنوشتت وقسمت ازدواجوتت بسپار بخدا
    ببخشید طولانی شد امیدوارم به روزهای خوشبختی واقعیت برسی
    امضای ایشان

    آموخته ام که:خدا عشقست و عشق تنهاخداست!
    آموخته ام: وقتی ناامید میشوم خدا،با تمام عظمتش،عاشقانه انتظار میکشد،دوباره به رحمتش امیدوارشوم!

    آموخته ام: اگر تاکنون به آنچه خواستم نرسیدم،خدا برایم بهترش را درنظر گرفته!

  18. بالا | پست 65

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16868
    نوشته ها
    356
    تشکـر
    1,100
    تشکر شده 545 بار در 260 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سلام

    جالبه! همه ریز جزییات زندگی شما رو کشیدن بیرون ولی هیچ کس اشاره ای ای به اون پسر اولی نمی کنه،
    کسی که تمام زندگی شما رو نابود کرد. تو این چند صفحه، شما حتی زنا کار هم شدین! ولی هیچ کس
    نمیگه پس گناه اون پسر اول چیه؟ خانوم تنها گناه شما اینه که تو ایران به دنیا اومدی. جایی که دخترا
    مورد انواع ظلم ها قرار می گیرن و همیشه این دخترا هستن که باید جواب پس بدن. هیچ کس نپرسید چرا
    شما تو هر دو رابطه ت خالصانه و با تمام وجود وارد شدی و هیچی از گذشته این دو پسر نپرسیدی، ولی اونا
    حق دارن بپرسن؟ بله، از این به بعد هر خواستگاری سراغ شما بیاد 99 درصد این سوالو می پرسه.

    خانوم این که شما گناه کردی یا نکردی، محرم بودی یا نبودی، (با عرض معذرت) زناکار هستی یا نیستی،
    به هیچ کس حتی اسماعیل هیچ ربطی نداره. منتها طول می کشه این مسائل تو جامعه سنتی ما جا بیفته.
    امیدوارم روزی اسماعیل ها یاد بگیرن، عاشق می شن تا بقیه زندگی رو در کنار عشقشون باشن نه گذشته
    رو. امیدوارم روزی ما مردم این مملکت یاد بگیریم رابطه عشقی، شکست عشقی و مسائلی از این دست
    جزو طبیعت انسانه و نباید کسی رو به خاطر این مسائل مواخذه کرد. تا موقعی که به اون سطح می رسیم
    شما سعی کنید با اسماعیل و هم فکرای اسماعیل وارد این جور روابط نشید. دنبال آدمایی رهاتر و دارای
    ذهن بازتر باشید. کسایی که درک کنند شما هم حق دارید در زندگی برای پیدا کردن عشقتون آزمون و
    خطا کنید.

    نکته آخر این که ، به نظر من این رابطه نافرجام اون قدر مهم نیست. اصلا چرا مطرحش می کنید؟
    فراموشش کنید و هیچ وقت برای هیچ کس دوباره اون رو مطرح نکنید.
    ویرایش توسط Blue Way : 07-17-2015 در ساعت 03:56 AM

  19. 4 کاربران زیر از Blue Way بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 66

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6769
    نوشته ها
    517
    تشکـر
    631
    تشکر شده 706 بار در 360 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : سلام

    نقل قول نوشته اصلی توسط Blue Way نمایش پست ها
    جالبه! همه ریز جزییات زندگی شما رو کشیدن بیرون ولی هیچ کس اشاره ای ای به اون پسر اولی نمی کنه،
    کسی که تمام زندگی شما رو نابود کرد. تو این چند صفحه، شما حتی زنا کار هم شدین! ولی هیچ کس
    نمیگه پس گناه اون پسر اول چیه؟ خانوم تنها گناه شما اینه که تو ایران به دنیا اومدی؟ جایی که دخترا
    مورد انواع ظلم ها قرار می گیرن و همیشه این دخترا هستن که باید جواب پس بدن. هیچ کس نپرسید چرا
    شما تو هر دو رابطه ت خالصانه و با تمام وجود وارد شدی و هیچی از گذشته این دو پسر نپرسیدی، ولی اونا
    حق دارن بپرسن. بله، از این به بعد هر خواستگاری سراغ شما بیاد 99 درصد این سوالو می پرسه.

    خانوم این که شما گناه کردی یا نکردی، محرم بودی یا نبودی، (با عرض معذرت) زناکار هستی یا نیستی،
    به هیچ کس حتی اسماعیل هیچ ربطی نداره. منتها طول می کشه این مسائل تو جامعه سنتی ما جا بیفته.
    امیدوارم روزی اسماعیل ها یاد بگیرن، عاشق می شن تا بقیه زندگی رو در کنار عشقشون باشن نه گذشته
    رو. امیدوارم روزی ما مردم این مملکت یاد بگیریم رابطه عشقی، شکست عشقی و مسائلی از این دست
    جزو طبیعت انسانه و نباید کسی رو به خاطر این مسائل مواخذه کرد. تا موقعی که به اون سطح می رسیم
    شما سعی کنید با اسماعیل و هم فکرای اسماعیل وارد این جور روابط نشید. دنبال آدمایی رهاتر و دارای
    ذهن بازتر باشید. کسایی که درک کنند شما هم حق دارید در زندگی برای پیدا کردن عشقتون آزمون و
    خطا کنید.

    نکته آخر این که ، به نظر من این رابطه نافرجام اون قدر مهم نیست. اصلا چرا برای مطرحش می کنید.
    فراموشش کنید و هیچ وقت برای هیچ کس دوباره اون رو مطرح نکنید.

    شدیدن عاشق طرز تفکرتون هستم

    همیشه نظراتتون خیلی منطقی و قشنگ بودن ، از این نظر خیلی شبیه همیم
    امضای ایشان
    خداحافظ همه ، حلالم كنين

  21. 2 کاربران زیر از bahram.a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 67

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16953
    نوشته ها
    547
    تشکـر
    353
    تشکر شده 330 بار در 225 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سلام

    نقل قول نوشته اصلی توسط Blue Way نمایش پست ها
    جالبه! همه ریز جزییات زندگی شما رو کشیدن بیرون ولی هیچ کس اشاره ای ای به اون پسر اولی نمی کنه،
    کسی که تمام زندگی شما رو نابود کرد. تو این چند صفحه، شما حتی زنا کار هم شدین! ولی هیچ کس
    نمیگه پس گناه اون پسر اول چیه؟ خانوم تنها گناه شما اینه که تو ایران به دنیا اومدی. جایی که دخترا
    مورد انواع ظلم ها قرار می گیرن و همیشه این دخترا هستن که باید جواب پس بدن. هیچ کس نپرسید چرا
    شما تو هر دو رابطه ت خالصانه و با تمام وجود وارد شدی و هیچی از گذشته این دو پسر نپرسیدی، ولی اونا
    حق دارن بپرسن؟ بله، از این به بعد هر خواستگاری سراغ شما بیاد 99 درصد این سوالو می پرسه.

    خانوم این که شما گناه کردی یا نکردی، محرم بودی یا نبودی، (با عرض معذرت) زناکار هستی یا نیستی،
    به هیچ کس حتی اسماعیل هیچ ربطی نداره. منتها طول می کشه این مسائل تو جامعه سنتی ما جا بیفته.
    امیدوارم روزی اسماعیل ها یاد بگیرن، عاشق می شن تا بقیه زندگی رو در کنار عشقشون باشن نه گذشته
    رو. امیدوارم روزی ما مردم این مملکت یاد بگیریم رابطه عشقی، شکست عشقی و مسائلی از این دست
    جزو طبیعت انسانه و نباید کسی رو به خاطر این مسائل مواخذه کرد. تا موقعی که به اون سطح می رسیم
    شما سعی کنید با اسماعیل و هم فکرای اسماعیل وارد این جور روابط نشید. دنبال آدمایی رهاتر و دارای
    ذهن بازتر باشید. کسایی که درک کنند شما هم حق دارید در زندگی برای پیدا کردن عشقتون آزمون و
    خطا کنید.

    نکته آخر این که ، به نظر من این رابطه نافرجام اون قدر مهم نیست. اصلا چرا مطرحش می کنید؟
    فراموشش کنید و هیچ وقت برای هیچ کس دوباره اون رو مطرح نکنید.
    با قسمتای اول حرفتون موافقم، این که دخترا همیشه مظلوم تر بودن چه توی زندگی قبل از ازدواج چه بعد از ازدواج مشهوده اما خب اگه یه نگاهی به گذشته بندازیم میبینیم که این اتفاق الانه خیلی بهتر شده و حقوق زن ها و دخترها بیشتر مورد توجه قرار میگیره، اما خب بازهم به صورت ایده آل نیست
    خب اولا که در بعضی موارد روابط نامشروع، فقط از اون دختر مشخص میشه ولی اون اقا پسر هیچ گونه علایم بالینی مشخصی رو بروز نمیده!
    ثانیا پسرها به خاطر شخصیت (گند )خودشونه که باعث میشه دخترها بیشتر مورد توجه باشن، هم از این نظر که بعد از یه رابطه اونقدری که دختر وابسته میشه یا عذاب وجدان داره اون پسر نداره و هم از این نظر که یه شخصیت سلطه طلب دارن و دوس دارن حرف خودشون به کرسی بشینه(اینا رو روانشناسا میگن)
    ثانیا حالا بیان در مورد خطای اون پسر حرف بزنن، خودش کجاست که بخونه، به چه دردی میخوره؟
    در آخر اینکه درسته که میگن به گذشته افراد کاری نداشته باشینو طرف توبه کرده و از این حرفا، اما به نظر من این یه رفتار خصوصی نیست!چرا که اولا بارها دیده و شنیده شده طرف بعد از ازدواج، وقتی موج اون شور و هیجان اولیه خوابید یاد دوران قدیم میکنه و با دوست دوران مجردیش رابطه برقرار میکنه، ثانیا وقتی کسی یه کاری رو کرد راهش واسش باز میشه چون طعم اون کارو چشیده،و در آخر اینکه حتی توی همین سایت بارها دیده شده که همسرش رو با اون فرد قبلی مقایسه کرده و در نظرش کم اهمیت شده
    با این همه حال باز هم این یه رفتار خصوصیه؟
    اگر چنین گذشته ای به طرف مقابل ربطی نداره و تاثیری تو زندگی اینده اش نداره لطفا منو قانع کنین
    در ضمن این چیزی که من گفتم اصلا ربطی به این پست نداری و یه سوالی بود در مورد جمله شما
    ممنونم

  23. کاربران زیر از fatemeh.74 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  24. بالا | پست 68

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16452
    نوشته ها
    202
    تشکـر
    220
    تشکر شده 173 بار در 110 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سلام

    حالا بیخیال کاریه که شده
    دنیا که به اخر نرسیده؟

  25. بالا | پست 69

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16953
    نوشته ها
    547
    تشکـر
    353
    تشکر شده 330 بار در 225 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سلام

    عزیزم نگران نباش، همه ی ما خطا کاریم و گناهان زیادی کردیم، فقط خداست که میتونه ما رو ببخشه، من یه بار یه جمله از یکی شنیدم،خیلی روم تأثیر داشت : خودتو بنداز تو دامان خدا، ان شاءالله خدا همه ی ما رو میامرزه، مطمینا اگه اینطور نبود ادامه ی زندگی نا ممکن بود، تو خودت خودتو بیشتر میتونی درک کنی، انتظار نداشته باش اون آقا درکت میکرد
    بزرگترین گناه نا امیدی از رحمت خداست
    ان شاالله که به آرامش برسی

  26. بالا | پست 70

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16953
    نوشته ها
    547
    تشکـر
    353
    تشکر شده 330 بار در 225 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سلام

    نقل قول نوشته اصلی توسط 2015 نمایش پست ها
    میبینی اونقدر که تو براش ارزش قائل بودی اون برای تو نبود.اون ممکنه دستش به دختری نخورده باشه ولی به هرحال ادمه.اونم توی زندگیش گناه هایی انجام داده.اگه این همه مهربونه پس چرا نتونست عشقش رو ببخشه.خب شاید توی زندگی ایندت سر ی موضوع دیگه بازم میگفت نمیتونه ببخشه و میرفت...
    ازش برای خودت بت نساز.اونم ادمه.
    هرکسی تورو بخواد برای خودت میخوادت.باهمه ی اشتباهاتت.ببین خدا با اینکه ما بنده هاش خیلی گناه کاریم ولی بازم میبخشمون و دوستمون داره.اگه عشقش حقیقی بود و زیر مجموعه ی عشق خدا پس باید تورو باهمه ی گذشتت می پذیرفت.
    به نظر من خیلی خیلی کم پیدا میشه افرادی که تا آخر همه چیو به خاطر عشقشششششون ببحشن
    به نظر من نباید گول این حرفا خورد: اون اگه عاشقت بود همه چیو فراموش میکرد، چون اینا مال جوگیری اول کاره، وقتی یه دعوایی یه بحثی پیش اومد ممکنه اون خطای گذشته رو دوباره یاداوری کنه و تو تا آخر عمر باید تاوان اون خطا رو پس بدی
    پس به نظر من برو خدا رو شکر کن که اون رفت، چون آدمی نبود که با گفتن یه بخشیدمت ساده تا آخر عمر همین رفتارو انجام بده
    بالاخره اونم آدمه، قدیس که نیس

  27. کاربران زیر از fatemeh.74 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  28. بالا | پست 71

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19218
    نوشته ها
    63
    تشکـر
    0
    تشکر شده 42 بار در 29 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکلات عشق دانشجویی

    سلام همه حرفاتونو خوندم
    اشک توچشمام جمع شده وبه حق این اذان که داره میده صدای شکسته شدن قلبمو شنیدم
    من هیچ وقت رفتارمو توجیه نکردم هیچ وقت من گناه بزرگی انجام دادم
    اما ای کاش فقط یه ثانیه فقط یه ثانیه خودتونو میذاشتید جای من بعدمنو زناکار خطاب میکردید
    من گفتم دوسال محرم موقت بودیم نه اینکه دوسال باهاش باشم اون تابستون وعیدا کات میکرد میرفت موقع درس ودانشگاه میومد
    چند دفعه رفتم پیشش (4/5دفعه)که تا آخر عمرم پشیمونیش به دنبالمه
    اما به اون عوضی عشق داشتم یه عشق پاک
    19سالم بود که وارد دانشگا شدم به خاطر قضیه بچگی از همه پسرا ترس تو وجودم بود
    فک میکردم همه پسرا فقط به فکر ارضای نیازای خودشونن
    فک میکردم فقط یه دختر واسه پسر ی وسیه اس
    من فقط پنج سالم بود ک اون اتفاق وحشتناک واسم افتاد
    فیلم هیس دخترها فریاد نمیزنند رو دیدید خواهش میکنم اگه ندیدید ببینید اون وقت حرفای منو بهتر میفهمید
    18سال این دردو باخودم کشیدم تا هر روز که بزرگتر میشدم
    اون روز وقتی اون پسر عمومی عوضیم رفت داداششو صداکنه که بیادببینه من سالمم یانه نمیدونستم منظورش چیه
    من نمیدونستم بکارت چیه
    بچه بودم وهیچی نمیدونستم
    تا بزرگ شدم دوم راهنمایی بودم پدربزرگم همه دنیام فوت کرد
    تاچندماه مشکل روحی شدید پیدا کرده بودم طوری ک از سایه خودمم میترسیدم
    چارسال میرفتم شبا پیش مادربزرگم میخابیدم
    ی شب سرد زمستونی که حتی ماه هم توآسمون نبود مادربزرگم گفت ساناز بیا بریم ی سر به عموت بزنیم تازه اومده (جایی دیگه کار میکرد خارج از شهرمون)
    هر وقت که اسم اون حیوون میومد من ترس همه وجودمو میگرفت اون شبم دلم گواهی بد میداد
    رفتیم خونه عموم اون پسرعمومی عوضیم ک پنج سال از من بزرگتره اون شب خیلی بد نگام میکرد میدونستم ی اتفاقی میفته
    موقع برگشت عموم گفت فلانی با موتور شما رو میرسونه
    همه بدنم میلرزید اون شب شب مرگ من بود
    گفت اول مادربزرگا میبره بعد میاد سانازو میبره
    به وضوح ب عموم التماس میکردم عمو خودمون میریم راهی نیس 6-7دقیقه اس یا عمو خواهش میکنم خودت منو برسون
    عموم گفت ساناز جان فلانی هم مث داداشته سریع میبره
    خدااااااااااااااااااااااا اااااااااااااااااا صدامو میشنوی آی پسرایی ک منو زناکار خطاب کردید بقیه داستانمو بخونید آی شمایی که میگید غیرت ومردونگی بخونید ببنیید چی به سرم اومده تا به امروز
    سوار موتور شدم انقد با فاصله نشستم ک از رو ترک موتور داشتم پرت میشدم بین فاصله خونه عموم تا مادربزرگم باغ وبیابون بود اون حیوون از خیابون نرفت ازتو بیابون رفت
    یاامام رضااااااااااااااااااااااا ااااااااا
    مجبور بود از ی جاده خیلی باریکی بره که پایینش پرتگاه بود بهم گفت ی ت************ کوچیک بخوری جفتمون پرت میشیم پایین
    فقط گریه میکردم وجیغ میزدم اما کی بود ک به داد من برسه اونجا تو اون بیابون سرد
    از اونجا ک گذشت پیاده شد منو پرت کرد سمت یه درخت وهجوم آورد طرفم اون موقع تازه اوایل چادر پوشیدنم بود چادرمو محکم پیچیدم ب خودم وبا تمام توانم جیغ میزدم اون حیوون فقط ب من نزدیک میشد ومیخندیدید چون میدونس هیچ کسی نیس ک بیاد کمک من کنه بهم گفت یا هرچی میگم گوش میدی یا همین جا تیکه تیکه ات میکنم چالت میکنم زیر این درخت مطمنم بود این کارو میکنه حالت عادی نداشت
    جیغ زدم داد زدم خدایا خودت کمکم کن خودت پناهم باش نذار آبروم بره خدایا هیچ کسیو ندارم فریاد رسی جز تو نیس از ته دلم گریه میکردم وخداراصدا میکردم اون حیوونم فقط منو میزد
    داشتم بیهوش میشدم ک از دور ی تراکتور میومد نورش ک افتاد رفت ببینه چقد دیگه مونده برسه من با تمام توان میدوییدم تا رسیدم به سر کوچه مادربزرگم اونم با موتور دنبال من اما رسیده بودم ب کوچه هر فریاد من منتهی میشد به ریختن مردم تو کوچه اومد ازکنارم رد شد گفت از این ماجرا به کسی حرف میزنی زنده ات نمیذارم(هیییییییییییییییی ییییییییییییس)
    خدایااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااا
    تا یک سال بعدش مدام برای من مزاحمت ایجاد میکرد شمارمو پخش کرده بود مدام تهدید میشدم تا به مادرم گفتم که فلانی منو تهدید میکنه من تک دخترم مادرم داغون شد افسردگی گرفت چون من افسردگی گرفته بود تنهایی میترسیدم برم بیرون اگه بابام میفهمید چند نفر کشته میشدن
    دوسال بعدش اون عوضی ازدواج کرد الان ی دختر ی ساله داره تو زندگیش اصلا خوشبخت نیست اما مونده ک تقاص بده هنوز
    وارد دانشگا ک شدم ب خاطر ترسم از پسرا در برابر همه گارد میگرفتم میترسیدم تا اینکه چند وقت از دانشگا گذشت ومن ب این پسر علاقه پیدا کردم هیچی ازش نمیدونستم جز ی اسم وفامیل واینکه کجاییه
    خیلی باخودم کلنجار رفتم ک نگم احساسمو اما اخر گفتم غیر مستقیم گفتم ک گفت خانم فلانی این علاقه از جانب شماس
    از آبان تا بهمن منو کشوند بعد گفت که کسی تو زندگیشه وقراره با اون ازدواج کنه واجبار پدرش اما نمیخادش منو میخاد واز روز اول عاشق من شده واین چرت وپرتا
    بعد چندماه بار اولی که رفتیم بیرون فقط دستمو گرفت خیلی واسم سخت بود دستم تودست ی نامحرم باشه عذاب وجدان داشتم نمیخاستم گناه کنم
    ماه بعدیش گفت که برم خونشون گفت که اصلا کاری باهام نداره فقط بشینیم کنارهم اما...
    ومن دست خورده شدم هیچ وقت نذاشتم بهم نزدیک شه که دخترونیگمو ازم بگیره خیلی تو گوشم میخوند اما من به هیچ وجه حاضر نمیشدم
    اون از بس که قبلا با دخترای دیگه رابطه داشت همه چیزو بلد بود ومن مثل گنگا فقط نگاش میکردم هیچی نمیدونستم باورتون نمیشه بخدا قسم من حتی وقتی بهم گفت باید ارضا شم نمیدونستم ارضا یعنی چی
    اون حیوون از لحاظ روحی وجسمی کامل منو وابسته خودش کرد طوری ک جدایی محال بودتابستونا ک دعوا درست میکرد میرفت مریض بودم من فقط ب اون عوضی اعتیاد پیدا کرده بودم دختری که پاک پاک بود اون حیوون برای خواسته های جسمیش هزارر چیز تو گوش من میخوند میدونست چقد دوسش داارم چقد علاقه ام بهش پاکه خیلی پولدار بود اما هیچ وقت هیچی ازش نخواستم بهم میگفت توخیلی پاک وخوبی من خیلی کثیفم اما عاشقتم دوست دارم توام اگه عاشقمی باید بهم اثبات کنی تواین چندباری ک میخاستم برم پیشش التماسش میکردم ک بیا بریم پارکی جایی پیش هم باشیم چرا خونه چرا همش خونه میگفت تو منو نمیخای وزیر سرت بلند شده وباکسی دیگه ریختی رو هم وهزار تهمت منم ک کامل بهش وفادار بودم چ میدونستم اون کثیف تر از اون حرفاس
    من یه دختر پاک دست نخورده بودم بهم میگفت برو خداراشکر کن که دست یه مرد بهت خورده من مثل پسرای نامرد دیگه نیستم وتا حالا دستم به هیچ دختری هم نخورده
    همش درووووووووووووووووووووووو وووووغ منم هیچی از دنیای پسرا نمیدونستم اولین پسری بود ک بهش اعتماد کرده بودم
    اما اون تو کارش پیش کسوت شده بود
    خدا ازش نگذره مطمنم هیچ وقت تو زندگیش روز خوش نمیبینه
    اسماعیل تنها کسی بود که اومد تو زندگیم وبهم این باورو دادک خانم یعنی قدیسه یعنی فرشته
    اما محتاط بود ویه کم بدبین
    نمیخاستم جریان گذشتمو بهش بگم من میخاستم یه زندگی فوق العاده خوب وپاک بسازم از روزی که اسماعیل اومد تو زندگیم باخدای خودم عهد بستم که یه زندگی فوق العاده براش میسازم
    اما وای از این روزگار نامرد...
    خدا خودش از دل بنده هاش بیشتر خبر داره ولی توروخدا شمایی که به من میگید زناکار هیچ وقت اینطور قضاوت نکنیدکسی از فردای خودش خبر نداره
    من گنااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااه خیلی بزرگی مرتکب شدم اما همش به درگاه خدا طلب بخشش میکنم
    من هیچ وقت دختر هرزه ای نبودم هیچ وقت

  29. 2 کاربران زیر از sanaz23 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  30. بالا | پست 72

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    15635
    نوشته ها
    147
    تشکـر
    61
    تشکر شده 283 بار در 121 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکلات عشق دانشجویی

    شما گناهی نداری که مشکل از جامعه ماست مشکل از خانواده های ماست
    که دخترای معصوم مارو اگاه نمیکنند بیشترشون هیچ چیز نمیدونن از این طور روابط
    و دست یه عده انسانای حیوان صفت میوفتند

    باید دخترای ما بتونند بگند چه اتفاقایی براشون میوفته نه این که سکوت کنند
    مشکل از شما نیست مشکل از همه ی ماست
    باید کاری با چنین افرادی کرد که عبرتی برای عالم بشه
    که دیگه حتی جرئت چنین کاری رو نداشته باشند

    بابت گذشته ی شما واقعا متعصفم
    مطمئن باش بابت تمام کارایی که کردند تقاص پس میدند

  31. کاربران زیر از khoshans بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  32. بالا | پست 73

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19218
    نوشته ها
    63
    تشکـر
    0
    تشکر شده 42 بار در 29 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکلات عشق دانشجویی

    هیس دخترها فریاد نمی زنند!
    هیس دخترها بلند نمی خندند!
    هیس دخترها حقی ندارند!
    هیس دخترها باید آرام زندگی کنند!
    هیس دخترها باید درد را تحمل کنند!
    هیس دخترها باید بسوزند و بسازند!
    هیس دخترها باید ظلم و حرف زور را قبول کنند!
    فقط به جرم دختر بودنشان!
    هیس دخترها باید تحمل کنند و اعتراض نکنند!
    هیس دخترها حتی حق این را ندارند که عکسشان روی آگهی ترحیمشان چاپ شود!
    هیس دخترها باید آرام بمیرند!
    و این داستان ادامه خواهد داشت...
    حق حضانت برای تو، درد زایمان برای من
    نام و نام خانوادگی برای تو، زحمت خانواده برای من
    چهار عقد برای تو، حسرت عشق برای من
    هزار صیغه برای تو، حکم سنگسار برای من
    هوس برای تو، عفاف برای من
    آخر این انصاف است؟؟
    و این داستان ادامه خواهد داشت...
    این بود آزادی و برابری حقوق زن و مرد
    هیس...
    دخترها حق اعتراض ندارند.........

  33. کاربران زیر از sanaz23 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  34. بالا | پست 74

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16953
    نوشته ها
    547
    تشکـر
    353
    تشکر شده 330 بار در 225 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات عشق دانشجویی

    نقل قول نوشته اصلی توسط khoshans نمایش پست ها
    شما گناهی نداری که مشکل از جامعه ماست مشکل از خانواده های ماست
    که دخترای معصوم مارو اگاه نمیکنند بیشترشون هیچ چیز نمیدونن از این طور روابط
    و دست یه عده انسانای حیوان صفت میوفتند

    باید دخترای ما بتونند بگند چه اتفاقایی براشون میوفته نه این که سکوت کنند
    مشکل از شما نیست مشکل از همه ی ماست
    باید کاری با چنین افرادی کرد که عبرتی برای عالم بشه
    که دیگه حتی جرئت چنین کاری رو نداشته باشند

    بابت گذشته ی شما واقعا متعصفم
    مطمئن باش بابت تمام کارایی که کردند تقاص پس میدند
    سلاملیکم
    ببخشید میشه بگین چه کاری باید کرد واسه این افراد که درس عبرت بشه؟
    مشکل اینجاست که یه دختر واسه حفظ آبروش که نمیره جار بزنه و همه عالم و آدم بفهمن که چی کار کرده مخصوصا وقتی به صورت ارادی و خودخواسته این کارو انجام داده
    اما اگر به یه خانوم تجاوز شده باشه اون بحثش جداست، حتی تو اون مواردم خانوما اکثرا نمیرن بگن که این کار اشتباهیه، اما ما هم باید خودمون بزاریم جای اون افراد الان داریم با عقل و منطق حرف میزنیم، اگه یه روزی البته به صورت غیرارادی این اتفاق واسه خود من افتاد معلوم نیس برم به پلیس گزارش بدم یا نه
    در ضمن این فقط تو جامعه ما نیست، حتی تو کشورهای اروپایی هم وجود داره، که همین چند وقت پیش یه آقایی به خاطر تجاوز دستگیر شده بود که فقط یه دختر اومده بود گفته بود کما اینکه این آقا کارش این بوده!
    پس فقط مال جامعه ما و فرهنگ ما و تاریخ ما و و و نیست!

  35. بالا | پست 75

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19218
    نوشته ها
    63
    تشکـر
    0
    تشکر شده 42 بار در 29 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکلات عشق دانشجویی

    ::
    میدانی درد چیست ؟
    نگاهت که رفت …
    نه !!!
    شاید شانه ای که دیگر وجود ندارد …
    نه!!!!
    دل شکسته ام …
    نه!!!
    اعتمادی که دیگر وجود ندارد …
    نه!!!!
    تنهاییم …
    نه!!!!
    نمیدانی .
    تو نمیدانی که دختر بودن درد است .
    دختر که باشی رفتن نگاه ها و دست ها سخت میشود.
    دختر که باشی راحتر میشکنی .
    دختر که باشی نگاه ها فرق دارند .
    حتی اگر به تمام دنیا خوب نگاه کنی باز تمام دنیا میتواند به تو بد نگاه کند
    ….

  36. بالا | پست 76

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    15635
    نوشته ها
    147
    تشکـر
    61
    تشکر شده 283 بار در 121 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکلات عشق دانشجویی

    نقل قول نوشته اصلی توسط fatemeh.74 نمایش پست ها
    سلاملیکم
    ببخشید میشه بگین چه کاری باید کرد واسه این افراد که درس عبرت بشه؟
    مشکل اینجاست که یه دختر واسه حفظ آبروش که نمیره جار بزنه و همه عالم و آدم بفهمن که چی کار کرده مخصوصا وقتی به صورت ارادی و خودخواسته این کارو انجام داده
    اما اگر به یه خانوم تجاوز شده باشه اون بحثش جداست، حتی تو اون مواردم خانوما اکثرا نمیرن بگن که این کار اشتباهیه، اما ما هم باید خودمون بزاریم جای اون افراد الان داریم با عقل و منطق حرف میزنیم، اگه یه روزی البته به صورت غیرارادی این اتفاق واسه خود من افتاد معلوم نیس برم به پلیس گزارش بدم یا نه
    در ضمن این فقط تو جامعه ما نیست، حتی تو کشورهای اروپایی هم وجود داره، که همین چند وقت پیش یه آقایی به خاطر تجاوز دستگیر شده بود که فقط یه دختر اومده بود گفته بود کما اینکه این آقا کارش این بوده!
    پس فقط مال جامعه ما و فرهنگ ما و تاریخ ما و و و نیست!
    از عید تا حالا دو نفر با یه ماشین باعث ازار و اذیت 17 نفر شدند که تازه گرفتنشون
    این طور نبوده که 17 نفر از دخترای معصومه ما برن و شکایت کنند خودشون اعتراف کردند
    که به 17 نفر تعرض کردند
    میدونید یعنی چی
    باید دخترای ما این جرئت رو داشته باشند که از حقشون دفاع کنند
    هم به خاطر خودشون هم به خاطر همجنساشون

    اگه دفعه اول که این اتفاق میوفتاد یکی میرفت و گزارش میداد به پلیس
    بقیه افراد دچار چنین حادثه وحشتناکی نمیشدند
    وقتی ببینند دیگه کسی ساکت نمیمونه به این کار
    وقتی ببینندکه این حیوان صفتا همشون به خاطر این کار مجازات میشند
    دیگه جرئت نمیکنند

    من جامعه ها رو مقایسه نکردم به خصوص با غربی ها
    چون مقایسه فقط بین دو چیز که سنخیت داشته باشند با هم درسته
    اونا کجا ما کجا دینمون فرق داره عقایدمون فرق داره هم چیمون
    اونا جهان اولی ما جهان سومی ...

    یعنی شما تعرض به دختر چادری و با ایمان رو
    با یه دختر بی بند بار اروپایی یکی میدونید

  37. 3 کاربران زیر از khoshans بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  38. بالا | پست 77

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19218
    نوشته ها
    63
    تشکـر
    0
    تشکر شده 42 بار در 29 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکلات عشق دانشجویی

    واسم دعا کنید بتونم زندگیمو جمع کنم
    من به اسماعیل مدیونم؟زندگیشو خراب کردم؟من که نمیخواستم اینطور شه من یه عالمه برنامه ورویای قشنگ واسه آیندمون باهم داشتیم
    میدونم که دیگه هیچ وقت برنمیگرده هیچ وقت
    قران که میخونم همش میگم واسه آرامش قلب اسماعیل،من دختر بدی نبودم بخدا قسم نمیخواستم اینطور شه نمیخاستم باعث ریختن اشکاش بشم
    خدایااااااااااااااااااااا اااااااااااااا منوببخش دردبزرگی تودلمه

  39. کاربران زیر از sanaz23 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  40. بالا | پست 78

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12089
    نوشته ها
    770
    تشکـر
    572
    تشکر شده 462 بار در 297 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکلات عشق دانشجویی

    نقل قول نوشته اصلی توسط sanaz23 نمایش پست ها
    واسم دعا کنید بتونم زندگیمو جمع کنم
    من به اسماعیل مدیونم؟زندگیشو خراب کردم؟من که نمیخواستم اینطور شه من یه عالمه برنامه ورویای قشنگ واسه آیندمون باهم داشتیم
    میدونم که دیگه هیچ وقت برنمیگرده هیچ وقت
    قران که میخونم همش میگم واسه آرامش قلب اسماعیل،من دختر بدی نبودم بخدا قسم نمیخواستم اینطور شه نمیخاستم باعث ریختن اشکاش بشم
    خدایااااااااااااااااااااا اااااااااااااا منوببخش دردبزرگی تودلمه

    خدا به همراهت.اگه همه ی نفرو قبول داشته باشن ولی خدا قبول نداشته باشه فایده ای نداره واگه هیچ کس ادمو قبول نداشته باشه جز خدا اون موقع هم ادما ارزش ندارن.توهم سعی کن خدا قبوات داشته باشه به بنده های خدا چه احتیاجی داری؟هروقبت توی سختی ب خدا پناه ببر.اگه بانیت خالص فقط به خودش تکیه کنی مطمئن باش رهات نمیکنه.برات دعا میکنم.یا علی...
    امضای ایشان
    ...!

  41. بالا | پست 79

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18720
    نوشته ها
    315
    تشکـر
    117
    تشکر شده 142 بار در 96 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سلام

    نقل قول نوشته اصلی توسط sanaz23 نمایش پست ها
    اسماعیل چی ،زندگیش چطور میشه من آدمی نیستم ک زندگی کسی خراب کنم ؛چیکار میکنه حالا،یعنی حالش خوبه؟خیلی دل نازک بود یعنی بازم گریه میکنه؟تاکی میخاد مسکن بخوره؟یعنی دیگه میتونه بره سرکار؟الهی بمیرم براش خدایا منو ببخش که من زنده ام اما باعث آزار یکی از بنده هات شدم من نمیخاستم اینطور شه بخداقسم نمیخاستم کاش اسماعیل هیچ وقت کنجکاوی نمیکرد تو گذشته ام کاش انقد نبش قبر نمیکرد کاش...
    نگران اون نباش دیگه گریه نمیکنه و شما را فراموش میکنه و زندگیشو میکنه.احساسات زودگذره.
    شما فعلا درستو بخوان و به روابط فکر نکن . خدا را چه دیدی . شاید بهتر از اسماعیل یا خود اسماعیل را بهت بده. این فرشته صفتا کم هستند ولی وجود دارند. اسماعیل پسر پاکیه و خام هم هست درکش پایینه ایشاءا.... پخته تر برگرده .

  42. بالا | پست 80

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16953
    نوشته ها
    547
    تشکـر
    353
    تشکر شده 330 بار در 225 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات عشق دانشجویی

    نقل قول نوشته اصلی توسط khoshans نمایش پست ها
    از عید تا حالا دو نفر با یه ماشین باعث ازار و اذیت 17 نفر شدند که تازه گرفتنشون
    این طور نبوده که 17 نفر از دخترای معصومه ما برن و شکایت کنند خودشون اعتراف کردند
    که به 17 نفر تعرض کردند
    میدونید یعنی چی
    باید دخترای ما این جرئت رو داشته باشند که از حقشون دفاع کنند
    هم به خاطر خودشون هم به خاطر همجنساشون

    اگه دفعه اول که این اتفاق میوفتاد یکی میرفت و گزارش میداد به پلیس
    بقیه افراد دچار چنین حادثه وحشتناکی نمیشدند
    وقتی ببینند دیگه کسی ساکت نمیمونه به این کار
    وقتی ببینندکه این حیوان صفتا همشون به خاطر این کار مجازات میشند
    دیگه جرئت نمیکنند

    من جامعه ها رو مقایسه نکردم به خصوص با غربی ها
    چون مقایسه فقط بین دو چیز که سنخیت داشته باشند با هم درسته
    اونا کجا ما کجا دینمون فرق داره عقایدمون فرق داره هم چیمون
    اونا جهان اولی ما جهان سومی ...

    یعنی شما تعرض به دختر چادری و با ایمان رو
    با یه دختر بی بند بار اروپایی یکی میدونید
    یا خداااا منم که همینو گفتم، گفتم کسی که بش تجاوز شده فرق داره با کسی که خودش خواسته و نقش داشته، اون اولی باید بره بگه که به قول شما گریبان گیر نفرات بعدی نشه، کما اینکه این چیزا توی حرف آسونه، اما اون دومی با چه دلیل و برهانی میتونه بره بگه که بهم تجاوز شده اصن چه حقی داره؟خب اشتباه از دو طرف بوده
    بعدم منظورتونو از این که گفتین نمیشه مقایسه کرد چون سنخیت ندارن نفهمیدم، امیدوارم منظورتون از سنخیت ،تشابه نباشه که در این صورت چیو میخواین مقایسه کنین؟خب اصولا باید تفاوت توی دو مقوله ای که با هم روی یک موضوع واحد مقایسه میشن باشه، اینطور نیست؟
    در آخر اینکه من کجا دختران چادری رو با به قول شما دختران بی بند و بار اروپایی مقایسه کردم؟ که البته از نظر من اصلا اینطور نیس و اصلا درست نیست نسبت دادن همچین صفاتی به اونا
    گیرم که اونا جهان اولی خب باید فرهنگشونم پیشرفته تر از ما باشه، ولی با این وجود اون فرهنگ غلط گزارش ندادن به پلیس اونجا هم هست واسه همین گفتم

  43. بالا | پست 81

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18397
    نوشته ها
    148
    تشکـر
    106
    تشکر شده 207 بار در 93 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکلات عشق دانشجویی

    شما گناهی نداری...دخترای مث خودت رو زیاد دیدم که بازیچه دست این مردم جاهل شدن....به نظرم به مشاورت ادامه بده و به خانوادت بیشتر نزدیک شو...خودتو گناه کار ندون و به خود خدا توکل کن...خیلی دوست دارم کمکت کنم اما خب خودتم میدونی که امکانش نیست اگه فامیلم بودیو این اتفاق واست افتاده بود بدون که اون پسرو کاری باش میکردم که چن قلو بزاد...فقط میتونم بگم به خدا توکل کن و با خانوادت بیشتر صمیمی شو ...ببخش یا حق
    امضای ایشان
    اینکه می گویند : ادعایی نیست

    خودش کم ادعایی نیست …

  44. بالا | پست 82

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    15635
    نوشته ها
    147
    تشکـر
    61
    تشکر شده 283 بار در 121 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکلات عشق دانشجویی

    نقل قول نوشته اصلی توسط fatemeh.74 نمایش پست ها
    یا خداااا منم که همینو گفتم، گفتم کسی که بش تجاوز شده فرق داره با کسی که خودش خواسته و نقش داشته، اون اولی باید بره بگه که به قول شما گریبان گیر نفرات بعدی نشه، کما اینکه این چیزا توی حرف آسونه، اما اون دومی با چه دلیل و برهانی میتونه بره بگه که بهم تجاوز شده اصن چه حقی داره؟خب اشتباه از دو طرف بوده
    بعدم منظورتونو از این که گفتین نمیشه مقایسه کرد چون سنخیت ندارن نفهمیدم، امیدوارم منظورتون از سنخیت ،تشابه نباشه که در این صورت چیو میخواین مقایسه کنین؟خب اصولا باید تفاوت توی دو مقوله ای که با هم روی یک موضوع واحد مقایسه میشن باشه، اینطور نیست؟
    در آخر اینکه من کجا دختران چادری رو با به قول شما دختران بی بند و بار اروپایی مقایسه کردم؟ که البته از نظر من اصلا اینطور نیس و اصلا درست نیست نسبت دادن همچین صفاتی به اونا
    گیرم که اونا جهان اولی خب باید فرهنگشونم پیشرفته تر از ما باشه، ولی با این وجود اون فرهنگ غلط گزارش ندادن به پلیس اونجا هم هست واسه همین گفتم
    یا من منظور شما رو درست متوجه نشدم یاشما بگذرید
    منظور از سنخیت در یه سطح بودنه
    چون وقتی دو چیز متفاوت باشه نمیتونیم درست مقایسه کنیم چرا چون که باید تمام حالات رو در نظر بگیریم
    که فکر نکنم کسی بتونه چنین کاری بکنه
    ولی وقتی دو چیز نسبته هم سطح هستند
    موارد کمی برای مقایسه میمونه که برای ما امکان پذیره
    مثلا جهان اولی با جهان اولی
    مقایسه کلی یه چیز نسبی در میاد و قابل قبول نیست
    به خاطر همینه که میگند مقایسه کار درستی نیست

    و بهترین مقایسه انتخاب یه معیار یا زمینه از هر دو و مقایسه اوناست

  45. کاربران زیر از khoshans بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  46. بالا | پست 83

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19218
    نوشته ها
    63
    تشکـر
    0
    تشکر شده 42 بار در 29 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکلات عشق دانشجویی

    سلام
    بچه ها اصلا حالم خوب نیست چیکار کنم؟
    نه توخواب آرامش دارم نه توبیداری یه کم که میخوام بخابم مدام کابوس میبینم یاهمش دارم خواب اسماعیلو میبنیم
    توشرایط خیلی سختی ام خیلیییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی ییییییی سخت خدانصیب هیچ کسی نکنه

  47. بالا | پست 84

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    15635
    نوشته ها
    147
    تشکـر
    61
    تشکر شده 283 بار در 121 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکلات عشق دانشجویی

    نقل قول نوشته اصلی توسط sanaz23 نمایش پست ها
    سلام
    بچه ها اصلا حالم خوب نیست چیکار کنم؟
    نه توخواب آرامش دارم نه توبیداری یه کم که میخوام بخابم مدام کابوس میبینم یاهمش دارم خواب اسماعیلو میبنیم
    توشرایط خیلی سختی ام خیلیییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی ییییییی سخت خدانصیب هیچ کسی نکنه
    فردا عید و چند روزی تعطیله کاش بتونید با خانوادتون یه سفر چند روزه داشته باشید
    حتی جای نزدیکی هم برید عیبی نداره
    خیلی خوبه براتون باعث میشه یکمم شده فکرتون ازاد شه

    تو حموم یا جاهایی که تنهایید اهنگ شاد گوش بدین و سعی کنید باهاش بخونید
    خوندم اهنگ باعث ازادی فکرتون میشه

    شما در هر صورت باید از این شرایط بیرون بیاین صمیمی باشماست که
    چه خوب که بتونید در کمترین زمان این کار رو بکنید

  48. بالا | پست 85

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18720
    نوشته ها
    315
    تشکـر
    117
    تشکر شده 142 بار در 96 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکلات عشق دانشجویی

    اینهمه خودتو سرزنش نکن. فکر اسماعیل از سرت بیرون بیار . مطمئن باش دیگه اسماعیل ارام شده. یکم احساساتی بوده.
    شما به این موارد فکر نکن انشاءالله زندگی خوبی داشته باشید.
    برای کم شدن افسردگیت میتونی به روانپزشک مراجعه کنی.

  49. بالا | پست 86

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16953
    نوشته ها
    547
    تشکـر
    353
    تشکر شده 330 بار در 225 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات عشق دانشجویی

    نقل قول نوشته اصلی توسط khoshans نمایش پست ها
    یا من منظور شما رو درست متوجه نشدم یاشما بگذرید
    منظور از سنخیت در یه سطح بودنه
    چون وقتی دو چیز متفاوت باشه نمیتونیم درست مقایسه کنیم چرا چون که باید تمام حالات رو در نظر بگیریم
    که فکر نکنم کسی بتونه چنین کاری بکنه
    ولی وقتی دو چیز نسبته هم سطح هستند
    موارد کمی برای مقایسه میمونه که برای ما امکان پذیره
    مثلا جهان اولی با جهان اولی
    مقایسه کلی یه چیز نسبی در میاد و قابل قبول نیست
    به خاطر همینه که میگند مقایسه کار درستی نیست

    و بهترین مقایسه انتخاب یه معیار یا زمینه از هر دو و مقایسه اوناست
    ممنونم از پاسختون
    ولی من هنوزم موافق نیستم
    چون آخه اگه اینطور که شما میفرمایید بود، بدون مقایسه ی جهان اول و سوم بر فرض چه جوری ویژگی های هر کودوم مشخص میشد؟این ها نسبت به هم سنجیده میشن، مثلا در جهان سوم رشد اقتصادی پایین در جهان اول رشد اقتصادی بالا، توی اون فقر بالا توی اون پایین، مرگ و میر توی جهان اول کم توی سوم بالا، اینها فقط در مقایسه این دو با هم مشخص میشن و فاکتورهایی نسبی هستن
    این که دو چیز متفاوت نباشه فکر کنم منظورتون اینه که مثلا مورد آ از مقوله پوشیدنی ها نباشه مورد ب از مقوله نوشیدنی ها! که این یه امر واضحیه، اگر غیر از اینه منو بیشتر روشن کنین

  50. کاربران زیر از fatemeh.74 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  51. بالا | پست 87

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19218
    نوشته ها
    63
    تشکـر
    0
    تشکر شده 42 بار در 29 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکلات عشق دانشجویی

    پیش روان شناس میرم
    اصلا نمیتونم ازخونه بیرون بیام تحمل اینکه برم جایی رو ندارم
    از این ساعت به بعد ناخودگاه یه بغض بدی میشینه رو گلوم که خیلی حالمو بد میکنه
    من خیلی عاشقش بودم خیلی دوسش داشتم بخدا بهترین زندگی دنیارو واسش میساختم کاش نمیرفت خدااااااااااااااااااااااا اااااااااااا
    همش جلو چشممه دارم تلوزیون میبینم یا شام میخورم ی دفعه حرفاش وخودش میاد جلو چشمم
    چجوری فراموش کنم چجوری باخودم کنار بیام دارم از غصه دق میکنم
    خدایااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااا بهم صبر بده

  52. بالا | پست 88

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15431
    نوشته ها
    1,975
    تشکـر
    1,705
    تشکر شده 2,460 بار در 1,195 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشکلات عشق دانشجویی

    سانا زجون من مشکلتو خوندم عزیزم

    ولی اینکه مطالب دیگران رو خوندم ن

    خواستم هر چی ک هست از دید خودم ب قضیه نیگا کنم

    خب گلم اول بم بگو تو خودت حالا دقیقا چی میخوای؟؟؟
    آقا اسماعیل برگردن؟؟؟

    دقیقا واسم مشخص کن ک چی میخوای
    امضای ایشان
    من ریشه های تو را دریافته ام

    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

    و دستهایت با دستان من آشناست

    در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان

    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را

    زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند


  53. کاربران زیر از سوگل1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  54. بالا | پست 89

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15431
    نوشته ها
    1,975
    تشکـر
    1,705
    تشکر شده 2,460 بار در 1,195 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشکلات عشق دانشجویی

    هیچوقت ساناز توو زندگیت خودتو دوو دوراهی و بلاتکلیفی قرار نده

    این یه اصله ک خیلی ب زندگیت کمک میکنه
    امضای ایشان
    من ریشه های تو را دریافته ام

    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

    و دستهایت با دستان من آشناست

    در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان

    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را

    زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند


  55. بالا | پست 90

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19218
    نوشته ها
    63
    تشکـر
    0
    تشکر شده 42 بار در 29 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکلات عشق دانشجویی

    اسماعیل دیگه هیچ وقت برنمیگرده هیچ وقت
    بهم گفت توفرشته ای خیلی خوبی عالی هستی خیلی دختر بی آلایشی اما اشتباهی که کردی قابل جبران نیست
    بهم گفت حاضری همچین دختریو واسه داداشت بگیری گفتم وقتی بدونم دخترپاکیه فقط از رو سادگی مرتکب همچین خطایی شده وداداشم عاشقشه آره گفت چون توخودت اینطوری هستی واست راحته
    یعنی سوختممممممممممممممممممممم آتیش گرفتم ازاین حرفش قلبم هزار تیکه شد
    آخه اون ک میدونس من اهل این حرفا نیستم واون اشتباه بزرگم از رو سادگی وحماقتم انجام دادم انتخاب اولم بود هیچی از دنیای پسرا نمیدوستم حرفش خیلی منو سوزوند
    گفت عاشقتم ولی نمیتونم باخودم کنار بیام تو زندگی بامن زجر میکشی همش بهت شک دارم
    خطشو عوض کرد وبرای همیشه رفت
    امیدم به خداس به قادر مطلق اونه که میدونه چی خیره چی شر اونه که از دل من خبر داره منو کامل میشناسه میتونه راجع بهم قضاوت کنه
    اسماعیل ی روزی پشیمون میشه از حرفایی که بهم زده
    اون دیگه هیچ وقت برنمیگرده هیچ وقت

  56. بالا | پست 91

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15431
    نوشته ها
    1,975
    تشکـر
    1,705
    تشکر شده 2,460 بار در 1,195 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشکلات عشق دانشجویی

    خب ساناز حالا چی میخوای؟؟؟

    افسردگی ب این جریان واست پیش اومده و حالا دلت تنگه؟؟؟
    امضای ایشان
    من ریشه های تو را دریافته ام

    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

    و دستهایت با دستان من آشناست

    در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان

    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را

    زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند


  57. کاربران زیر از سوگل1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  58. بالا | پست 92

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19218
    نوشته ها
    63
    تشکـر
    0
    تشکر شده 42 بار در 29 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکلات عشق دانشجویی

    آره دلم خیلی واسش تنگ شده دوهفته پیش همه چیز خوب وخوش بود کلی برنامه ریزی کرده بودم کلی هدف وای خدای من دارم ذوب میشم زیر بار این همه فشار
    کاش برمیگشت کاااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااش

  59. کاربران زیر از sanaz23 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  60. بالا | پست 93

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15431
    نوشته ها
    1,975
    تشکـر
    1,705
    تشکر شده 2,460 بار در 1,195 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشکلات عشق دانشجویی

    ببین ساناز این آقا آب پاکی رو ریخته روو دستات

    نمیگم نباید راجب اون موضوع چیزی میگفتی

    ب هر حال تموم شده ست

    تو باید خودتو پیدا کنی

    و اینکه وضعیت حالتو دریابی

    هر چی گذشته گذشت

    ب فکر حال و اینده ت باش

    گذشته ی تباه شده تو نذار ک آینده و زندگی اینده تو تباه کنه
    امضای ایشان
    من ریشه های تو را دریافته ام

    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

    و دستهایت با دستان من آشناست

    در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان

    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را

    زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند


  61. کاربران زیر از سوگل1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  62. بالا | پست 94

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19218
    نوشته ها
    63
    تشکـر
    0
    تشکر شده 42 بار در 29 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکلات عشق دانشجویی

    دارم از درون آب میشم از طرفی علاقه ام بهش از طرفی حرفایی که بهم زده...
    از خدا میخام کمکم کنه فراموشش کنم وگرنه زندگیم نابود میشه

  63. کاربران زیر از sanaz23 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  64. بالا | پست 95

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15431
    نوشته ها
    1,975
    تشکـر
    1,705
    تشکر شده 2,460 بار در 1,195 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشکلات عشق دانشجویی

    وقتی بخوای یگذشه رو یدک بکشی

    کل زندگی اینده تو تباه میکنی

    چون همه کارت گره میخوره با گذشته ت

    و اینا همش تاثیرات منفی روو همه چیت میذاره
    امضای ایشان
    من ریشه های تو را دریافته ام

    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

    و دستهایت با دستان من آشناست

    در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان

    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را

    زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند


  65. کاربران زیر از سوگل1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  66. بالا | پست 96

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15431
    نوشته ها
    1,975
    تشکـر
    1,705
    تشکر شده 2,460 بار در 1,195 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشکلات عشق دانشجویی

    ب خودت بیا دختر

    قوی باش

    ب خودت ثابت کن ک میتونی سر پا واستی

    حال تجربه داری

    خودتو پیدا کن

    و اونی باش ک لیاقتته

    احساساتتو خفه کن
    امضای ایشان
    من ریشه های تو را دریافته ام

    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

    و دستهایت با دستان من آشناست

    در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان

    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را

    زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند


  67. کاربران زیر از سوگل1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  68. بالا | پست 97

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19218
    نوشته ها
    63
    تشکـر
    0
    تشکر شده 42 بار در 29 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکلات عشق دانشجویی

    باید روحیمو بازسازی کنم اما چجوری
    توان اینکه ازخونه بیرون بیام رو ندارم فقط فردا میخام برم واسه نماز عید
    کمرم خم شده باید خودمو پیدا کنم

  69. کاربران زیر از sanaz23 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  70. بالا | پست 98

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19218
    نوشته ها
    63
    تشکـر
    0
    تشکر شده 42 بار در 29 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکلات عشق دانشجویی

    بعضی اطرافیانم این موضوع رو میدونستن نمیخام باهاشون روبرو شم که چی شد وچیکار میکنید وچرا بهم خورد و...
    نمیخام ب کسی جواب پس بدم خیییییییییییییییییییییییی ییییییلی خسته ام خیییییییییییییییییییییییی یییییییییییییییییییلی

  71. بالا | پست 99

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15431
    نوشته ها
    1,975
    تشکـر
    1,705
    تشکر شده 2,460 بار در 1,195 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشکلات عشق دانشجویی

    این حرفا چیه کمرم خم شده؟؟؟

    هیچی توو ی رابطه ی عضقی کمرش خم نمیشه

    پس قوی باش

    امروز ناراحتی

    فرداهات ب امروزت میخندی

    پس خودتو کنترل کن
    امضای ایشان
    من ریشه های تو را دریافته ام

    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

    و دستهایت با دستان من آشناست

    در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان

    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را

    زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند


  72. بالا | پست 100

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19218
    نوشته ها
    63
    تشکـر
    0
    تشکر شده 42 بار در 29 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکلات عشق دانشجویی

    همه حرفامو خوندی>؟
    تا به امروز خیلی زجر کشیدم تو زندگیم
    خیلی فشار روم بوده ک خودم تنهایی این همه سال به دوش کشیدم
    تازه دلم خوش شده بود تازه روی خوشبختی رو دیدم
    اما میگم خدایا راضی ام به رضای تو هرچی که توبخوای منم همونو میخام
    فقط بهم صبر بده

صفحه 2 از 3 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. سومین میزگرد مشاور " پرویی یا کمرویی "
    توسط Reepaa در انجمن بحث آزاد
    پاسخ: 23
    آخرين نوشته: 07-31-2015, 07:41 PM
  2. با قیافه م مشکل دارم
    توسط Aydaaa در انجمن وسواس فکری - عملی
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: 03-28-2014, 12:54 AM
  3. انتقام جویی
    توسط 30ma در انجمن سایر
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 02-04-2014, 08:45 PM
  4. کشف دارویی برای یادگیری!
    توسط Artin در انجمن سایر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 01-25-2014, 11:09 PM
  5. سدر (کنار) و خواص دارویی آن
    توسط Artin در انجمن طب سنتی و گیاهان دارویی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 01-14-2014, 10:17 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد